سال از ان واقعه شوم راکون میگذرد و همه فکر میکنند که کابوسها به پایان رسده است و زندگی دوباره زیبا شده است.
اما در یکی از این روزها لیون کندی که مهارتهای خود را افزایش داده است و دیگر ان پلیس ساده شهر شیطانی راکون نیست و به یک کاراگاه حرفه ای تبدیل شده است به ماموریتی اعزام میشود.
او برای نجات اشلی که اخرین رد او در روستاهای شمالی اسپانیا بوده اعزام میشود.
اشلی پس از برگشت از مدرسه یا شاید هم دانشگاه در راه خانه توسط افرادی ناشناس و مرموز ربوده میشود.
روزها میگذرد ولی اثری از او نیست تا اینکه در اسپانیا مشاهده میشود و اینجاست که لیون وارد عملیات جدیدی میشود.
لیون با 2 نفر از اعضای پلیس محلی اسپانیا در راه رسدن به دهکده هستند که یکی از انها به لیون میگوید : تو دیوانه هستی به اینجا امده ای.اینجا مردم مهمان نوازی نیستند.
لیون وارد کلبه ای میشود و از مردی که کنار شومینه هست در مورد اشلی میپرسد ولی ان اسپانیایی میگوید که برو بیرون کثافت و غریبه ها باید اینجا نباشند.
در اینجا است که لیون میفهمد پا به کابوسی بدتر از راکون گذاشته است.
پس از مشکلاتی که برای لیون پیش می اید او با لوییس سرا-اشلی گراهام و ایدا ونگ ملاقات میکنید.
لوییس سرا مامور پلیس مادرید-
ایدا ونگ خانم نسخه اویل 2-
اشلی گراهام دختر ربوده شده رییس جمهوری ابات امریکا
لیون پس از یافتن اشلی در کلیسا و تلاش ایدا برای نجات لیون که صدای ناقوس کلیسا را را بلند کرد توانست بسیاری از مناطق را پشت سر بگذارد و خود را به هلیکوپتر نجات برساند اما روستاییان وحشی هلیکوپتر را منهدم کردند و لیون باید اینبار به سمت منطقه خارج روستا میرسید..
اینبار با سدلر که بانی این مشکلات است روبه رو میشود و با نبردی نفس گیر بر سدلر چیره میشود اما ایدا با اسلحه از لیون امپول را میخواهد و لیون هم چاره ای ندارو به او میدهد.
ایدا نیز سوییچ قایق موتوری را به او میدهد و از منطقه میگریزند و ایدا با هلیکوپتر از منطقه خارج میشود و با البرت وسکر تماس میگید مبنی بر اینکه عملیات انجام شد :
البرت 2 ماموریت به ایدا داد:1-کشتن لیون=ولی ایدا به خاطر علاقه به لیون این کار را نکرد.
2-بدست اوردن امپول که این یکی را انجام داد.
لوییس سرا هم توسط سدلر کشته شد و امپول را برد لیون هم سدلر را کشت و امپول را برد ولی ایدا لیون را نکشت و امپول را برد.
جک کراوزر هم پس از واقعه اویل 2 به موجودی مخوف بدل شده بود و برای رسیدن به خواسته اش حاضر بود لیون را که دوست خوب او بو از بین ببرد اما توسط ایدا و لیون نابود شد.
در انتها اشلی به لیون میگوید که به منزل ما میایی و لیون پس از اسرارهای اشلی موافقت کرد و به احتمال زیاد با هم ازدواج کردند..
- ۹۳/۰۹/۲۲